بعضی کلمات در زبان انگلیسی از نظر نگارش یکی ولی خوانش متفاوت است و پیشوند Ch =چ در بعضی کلمات ش خوانده می شود. که برای نمونه در اینجا آوردم
ʃɪˈkeɪn- Chicane-En-شیکین، شِکین= سفسطه کردن
معانی دیگر: گول زدن، ضد و نقیض گفتن، مغلطه کردن، دغلبازی کردن، زبان بازی کردن
Chicane-Turk- شیکین، شِکین=دارای شک وشبهه، سخن دارای نقص و اشکال، سفسطه کردن، گول زدن، ضد و نقیض گفتن، مغلطه کردن، دغلبازی کردن، زبان بازی کردن
شِک şek= تردید، دودلی، ریب، ریبت، شبهه، بدگمانی، سوء ظن، احتمال، اشکال، وسواس
شِکین=آلوده به شک وتردید،- شِکَ دوشمک=به شک و تردید افتادن،
ʃiːk- Chic-En- شیک= زیبا، شیک، باب روز
معانی دیگر: (فرانسه) شیک
Chic-Turk- شیک= زیبا، شیک، باب روز
گِلشیک=زیبایی، زیبا آمد، شکل و قیافۀ برازنده و مناسب،و.
گِل gel=آمد، فعل امر گِلمک=آمدن، ۱ - رسیدن فرارسیدن اتیان ایاب قدوم مقابل رفتن شدن . ۲ - شدن گشتن گردیدن . ۳ - سر زدن صادرشدن واقع شدن . ۴ - گذشتن سپری شدن . ۵ - اصابت کردن رسیدن . ۶ - گنجیدن . ۷ - پدیدار گشتن مرئی شدن . ۸ - نمودن احساس گردیدن . ۹ - پرداختن مشتعل گشتن . ۱٠ - تولید شدن زادن . ۱۱ - باز گشتن مراجعت کردن . ۱۲ - ظاهر شدن تدریجی تصویر روی شیشه یا کاغذ در دوای ظهور. ۱۳ - متناسب بودن برازنده بودن : این لباس به شما میاید . ۱۴ - حرکت دادن و جنبانیدن و اشاره کردن بناز و غمزه یا شوخی و بیشرمی : چشم و ابرو آمدن گردن آمدن .
گِلشیکلی=دارای زیبایی و قشنگی، صورت وچهرۀ زیبا، برازنده متناسب بودن شِکل و قیافه،
شِکیللی= دارای شکل و قیافه- Güzel şekli= شکل و قیافۀ دیدنی و قشنگ و زیبا
شِکیلşekil(ترکی استامبولی، آذربایجانی، ترکمنی)=زیبا، قشنگ، شکل، چهره، رخسار، روی، صورت، ساخت، فرم، قالب، هیئت، هیکل، طرز، گونه، وجه، وضع، تصویر، نقش، شبیه، مانند، مثل، . برابر پارسی: گونه، رخساره، چهره، نگاره، آرایه، ریخت
گُلشیکلی(گولشیکلی)=شکل خنده دار، قیافۀ خنده دار، وضع خنده دار،و .
گوینگینگ گِلیشیا=لباست بهت میاد- گِلشیک زاد=چیز زیبا و متناسب- گِلشیکلی زاد گِی=چیز برازنده و زیبا بپوش
شایلی=لباس زیبا، دارای لباس و تزئینات، چیزهای تزئینی، و.
Chic شایک=شایسته و برازنده، همچون شاهان، شاهانه، همچون شاه، همانند شاه، منسوب بشاه، شاهی، خسروی، بزرگوار و شکوهنده، با شوکت و عظمت، بطور سلطنت و شکوه و جلال)ناظم الاطباء). || (اِمرکب ) لباس و پوشاک عروس و داماد. (ناظم الاطباء)
کلمات فارسی، انگلیسی مرتبط با ترکی:Cataclysm،Cataclysmic،Catachresis،Cat's Paw،Paw
کلمات فارسی، انگلیسی مرتبط با ترکی:Cat's Eye،cat's eyes،Eye،Eyelet، Eyelid، Eyelash،
کلمات فارسی، انگلیسی مرتبط با ترکی:Catamenia، Catacomb،Cutaneous،Cat
شدن ,دارای ,زیبا، ,کردن، ,لباس ,گشتن ,شکل و ,گفتن، مغلطه ,مغلطه کردن، ,کردن، دغلبازی ,دغلبازی کردن، ,کردن، دغلبازی کردن، ,مغلطه کردن، دغلبازی ,گفتن، مغلطه کردن، ,نقیض گفتن، مغلطه
درباره این سایت