محل تبلیغات شما

 

باز کلمات مرتبط با Cat، Cut انگلیسی را ادامه می دهیم به توضیحات آن در کلمات گذشته توجه کنید از توضیحات اضافه در این مبحث خود داری شده است.

kæt- Cat-En- کأت، کأد= گربه، قی کردن، شلاق لنگر برداشتن، شلاق زدن

معانی دیگر:(جانورشناسی) گربه (felis cattus)، گربه ی خانگی، (امریکا- خودمانی)آدم، یارو، گربه سان (جانوران تیره ی felidae - گوشتخوار - زبانشان زبر است مانند شیر و پلنگ)، (به ویژه ن) گربه مانند، گربه خوی، تند زبان، تلخ زبان، دارای نیش زبان، شلاق، (با c بزرگ) تراکتور (مارک کاترپیلار)، (امریکا - خودمانی - موسیقی) جاز نواز، جاز دوست، (کشتیرانی) طنابی که با آن لنگر را به تیر جلو کشتی می بندند، لنگر را از تیر جلو کشتی آویختن، مخفف:، کاتالوگ، مخفف: (هواشناسی و هوانوردی) آشفتگی هوا (هنگامی که آسمان صاف است)

Cat-Turk-کأدی،کِت، کات= گربه، قی کردن، شلاق لنگر برداشتن، شلاق زدن،و.

Kedi کأدی، Cat کِت=گربه – Kediکأدی گأدی=چنگ زننده(نوازندۀ یا دوستدار جاز و موسیقی)، با چنگال گود کننده( خصلت گربه ها کندن زمین و دفن کردن مدفوع خود در زیر خاک است)، کندو کاو کن(خصلت بعضی ها مثل گربه کنجکاوی وکندوکاو کردن(فضولی) در زندگی دیگران(به ویژه ن) گربه مانند، گربه خوی، تند زبان، تلخ زبان، دارای نیش زبان)  ، کأدمک، کأتمک، گأدمک=کندن، حفاری کردن، حفرکردن، گود کردن، حکاکی کردن، بریدن، جدا کردن، قطع کردن (کأتمن=تیشه )و. - Kaltaklash کالتاکلاش یا qaltaklash قالتاقلاش= ضرب وشتم کننده، زد وخورد کننده، شلاق زننده، شورش و قیام کننده (کالماق یا قالماق=قیام کردن، بلند شدن، شورش کردن، قالمقال کردن=فریاد اعتراض سر دادن،و. )- کاتی وُرماق=محکم زدن، با چرم و پوست خشکیده (شلاق) زدن – کات=پوست، چرم، لایه و.

Cat یا cutکات، قات=درنده، کشنده(گربه سان (جانوران تیره ی felidae - گوشتخوار - زبانشان زبر است مانند شیر و پلنگ)، ، بُرنده، قطع کننده، گیرکننده (qatedmak =گیر انداختن، محکم بستن ((کشتیرانی) طنابی که با آن لنگر را به تیر جلو کشتی می بندند )، قطع ارتباط کردن، قطع کردن جریان میان دوچیز ( شلاق لنگر بر داشتن، ارتباط  کشتی و لنگرگاه را قطع کردن و.)- (کاتل، قاتل(قات+ اِل)=دستان قطع کننده و کشنده، دست بُرنده -  

کات cat, katیا قاتqat کاتی یا قاتی=تند و تیز، سفت و سخت، سریع، متلاطم (قاتیلانماق –کات مخفف: کاتیل(کاتی =تند وتیز+تیل=زبان، نیش)= تندزبان، دارای نیش زبان –

Кусуу و-Qusmaقوسما-Kusishیش-Құсу قوسو=استفراغ، قی کردن

Cutaneous-En-kjuːˈteɪnjəs کیتانیاس-kjuːˈteɪniːəs کیوتانیاُس= پوستی، جلدی

معانی دیگر: وابسته به پوست (انسان و حیوان) پوستی، روپوستی

Cutaneous-Turk کاتانیاُس=روپوستی،، رو لایه ای، رو جلدی

Cut یا Cat =کات یا قات kat,qat کات یا قات= لایه، پوست، غطا، قشر، لا، ورقه، پوشش بیرونی، پوسته، طبقه ، اشکوبه، اشکوب، خن، رده، زمره، صف، کلاس، گونه، رسته، سنخ، صنف، فرقه، گروه، پوسته، چینه، قشر، لایه، مرتبت، مرتبه، پایه، درجه، دستگاه موسیقی و.-

Cutane کاتینی=پوستش، لایه اش، جلدش، و. – کاتینی آچ=پوستش را باز کن، لایه اش را باز کن- بیر کاتینی اُستیندا قوی=یک لایه اش را بالا (رویش)بگذار-

Ous اُس=رو، بالا، و.

Us یوز=رو، چهره، نما ، صورت، و.

kætəˌkom- Catacomb-En- کأته کُوم-کأداگُوم= دخمه محل قبور

معانی دیگر: (معمولا جمع - یک سلسله اتاق و راهرو زیر زمینی که مردگان را در آن خاک می کردند) دخمه، سردابه

Catacomb-Turk-کاته کوم- کأدا گوم= محل دفن بعضی، دخمۀ محل قبور، و.

Cata کاتا=قطع شده، ارتباطشان با این دنیا قطع شده، مرده، کشته شده(کاتل، قتل) و.

Cata کأدأ=بعضی، بعضی اوقات، بعضی وقتها، گاهی اوقات و.

Comb کوم یا کومه= خانه، اتاق، دخمه، سردابه، پشته، توده، آشیان، آلاچیق، آلونک، عریش، کپر، کلبه، لانه و.- خانه یا اتاق روستایی از خشت و خاک وگل یا دخمه هایی که در دل کوه کنده شده اند

Comb کُوم،  گوم، گُم (گُ م)=فعل امر gömmek- -kömüüگوممِک= دفن کردن، چال کردن، خاک کردن، گُم و گور کردن- أولینی گوم= مرده را دفن کن(خاک کن) – گُم، گوم یا قوم=خاک، خاکستر، گرد وخاک، دفن، گُم، ناپدید، غایب، مفقود، ناپدید، ناپیدا، نامرئی، گمراه، سردرگم، گم وگور،و.

Catacomb-کأدأ گُم= بعضی وقتها دفن کردن، بعضی اشخاص را دفن کردن، - قاتی گُم(قوم)=خاک سفت و سخت، قاطی خاک کردن، دفن کردن

Catamenia-En-کاتامینیا-کأدآمینیا= عادت ماهیانه ی ن، قاعدگی، حیض، قاعدگی ن، عادت ماهیانه ن

Catamenia-Turk- کاتامینیا-کأدآمینیا=گاهی از آلت تناسلی نه سرازیر می شود، عادت ماهیانه ی ن، قاعدگی، حیض، قاعدگی ن، عادت ماهیانه ن

Cat کأدَ-کأدأ=گاهی، بعضی، بعضی اوقات، گاهی اوقات، بعضی وقتها، و.

Am آم= آلت تناسلی نه، آلت جفت گیری جنس ماده، جنس مؤنث، زن

Enia اینیا=سرازیر می شود، می ریزد، از بالا فرود می آید، نازل می شود . -En، in این فعل امر اینمک Eniş=فرود آمدن، سرازیر شدن، نازل شدن، ریزش، پیاده شدن، داخل شدن، و.

(ارجاع به توضیح در معنی کلمۀ  Amazon)

کلمات فارسی، انگلیسی مرتبط با ترکی:Cataclysm،Cataclysmic،Catachresis،Cat's Paw،Paw

کلمات فارسی، انگلیسی مرتبط با ترکی:Cat's Eye،cat's eyes،Eye،Eyelet، Eyelid، Eyelash،

کلمات فارسی، انگلیسی مرتبط با ترکی:Catamenia، Catacomb،Cutaneous،Cat

کردن، ,، ,گربه ,قطع ,بعضی ,دفن ,عادت ماهیانه ,شلاق لنگر ,جلو کشتی ,دفن کردن، ,دارای نیش ,حیض، قاعدگی ن، ,felidae گوشتخوار زبانشان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها