باز هم کلمه ای دیگر را شانسی از پیشوند چ انگلیسی انتخاب کردم کلمه ای که در زبان ترکی و فارسی هم کاربرد زیادی دارد.
t͡ʃɑːns- Chance-En- چانس، t͡ʃæns چِنس= تصادف، پا، فرصت، شانس، بخت، مجال، تصادفی، اتفاقی، اتفاق افتادن
معانی دیگر: اقبال، سرنوشت، احتمال، اتفاق، یارا، بختی، اقبالی، احتمالی، به سرنوشت واگذار کردن، الله بختی کردن، تصادفا روی دادن، پیش آمدن، بلیط بخت آزمایی، (قدیمی) بدبیاری، دژبختی، آمد و نیامد
Chance-Turk- چانس، چِنس(چِن)=حدس و گمان، گمانه زنی، ظن، شک و تردید، احتمال، شانس، تصادف، بخت و اقبال، تخمین، پندار و تصور، فرض، گاس، نشانه گیری، هدف گیری و.
Chan-چِن= حدس، گمان و. فعل: چِن وُرماق=حدس زدن- چِن وُر نأچه کیلو=حدس بزن چند کیلو است؟- چِن وُر هایسی اِلیمدا=حدس بزن در کدام دستمه
Chan-چِن= هدف، گرا، نشانه، سمت و سو، و.-چِنه مک=هدف گیری کردن، گرا گرفتن، نشانه روی کردن، چیزی را به سمت کسی گرفتن- تفنگی هیچ کیمه چنِمه=تفنگ را به سمت هیچ کس نشانه نگیر- تفنگی قاوی چنه=تفنگ را خوب هدف گیری کن- چِنِ سیز(چنه سیز) آتدیم دِگدی=بدون هدفگیری شلیک کردم خورد، الله بختگی(شانسی) شلیک کردم خورد، و.
Ce س=نشانۀ زیادت، فراوانی، جمع، والایی، بالا، سَر، رو(مخالف زیر)- گِلر=می آید-گِلرس=می آییم- گیدر=می رود- گیدرس=می رویم – Ce یا S اس ، س، اُس=بالا، زیاد، رو، بالاسَر و
Chan-چِن= نزدیک، پهلو، جنب، حوالی، کنار، هم جوار، حدود، قریب، قریب الوقوع، مقارن، پیش، نزد، خویش، خویشاوند، قوم، مقرب، محرم، مشرف، مقارن- چِنامه گِلمه= نزدیکم نشو، پیشم نیا، کنار یا پهلویم نیا- آتان زادینگ چِنِسینه دا دِگمدی=آنچه پرتاب کردی به کنارش هم نخورد- چِنسینه دا باریب بیلمِیانگ= به جوالی آن هم نمی توانی بروی(شانسی برای رسیدن به آن نداری)- چِنِسینه بارسا بُلار=(احتمالاً )می توان نزدیکش شد
Ce سی=پسوند معادل (ش یا اش ) فارسی= چِن=حدس و گمان، نزدیک –چِنسی=حدس و گمانش، نزدیکش- آلما= سیب- آلماسی=سیبش
Chance شانس، Şans =شانس – در زبان انگلیسی Ch =چ، ش نیز خوانده می شود مثل: Chic=شیک
شانس همان اقبال یا بخت است؛ چه بد باشد یا خوب. آنچه به عنوان شانس رخ می دهد، خارج از کنترل فرد است و بدون توجه به اراده، قصد، یا نتیجهٔ مورد نظر است(ویکی پدیا)
t͡ʃɑːnsi- Chancy-En- چانسی- t͡ʃænsi چِنسی= اتفاقی
معانی دیگر: (پزشکی) زخم عفونی اعضای تناسلی (علت آن: مقاربت و گرفتن باکتری hemophilus ducreyi است(، پرمخاطره، وابسته به بخت و اقبال، بختی، (عاقبت) نامعلوم، مخاطره آمیز، تصادفی
Chancy-Turk-چانسی-چِنسی=شانسی، اتفاقی
به توضیحات در کلمۀ Chance توجه کنید
چانگ=گرد و خاک، تیره و تار، غیر قابل دید، هوای دارای گرد وغبار، هوا و موقعیت مخاطره آمیز و تیره و تار و نامعلوم- چانگجارماق= گرد و غباری شدن، گرد و غباری و جار و جنجالی شدن، پُر مخاطره و سرنوشت نامعلوم شدن- چانسی(چانگسی)=گرد و غباری شده(گرد و غبارش)-دارای گرد و غبار و جار چنجال و پُر مخاطره و سرنوشت نامعلوم شده(تیره و تار)
Ce-cy سی=پسوند معادل (ش یا اش ) فارسی= چِن=حدس و گمان، نزدیک –چِنسی=حدس و گمانش، نزدیکش- آلما= سیب- آلماسی=سیبش-سی معنی، شده و اوقات و زمان هم می دهد –گلمه سی بُلدی= زمان آمدنش شد مثل: یاتسی یا یاسسی=وقت خواب شده(نماز عشاء، شامگاه ، وقت خواب)(یات فعل امر یاتماق=خوابیدن، روی زمین صاف دراز کشیدن، صاف و مسطح شدن، - یاترماق=خواباندن، صاف و مسطح کردن، چیزی را روی زمین خواباندن، صاف و مسطح، مسطح شده
کلمات فارسی، انگلیسی مرتبط با ترکی:Cataclysm،Cataclysmic،Catachresis،Cat's Paw،Paw
کلمات فارسی، انگلیسی مرتبط با ترکی:Cat's Eye،cat's eyes،Eye،Eyelet، Eyelid، Eyelash،
کلمات فارسی، انگلیسی مرتبط با ترکی:Catamenia، Catacomb،Cutaneous،Cat
چِن ,گرد ,هم ,کردن، ,صاف ,بخت ,گرد و ,حدس و ,هدف گیری ,و گمان، ,صاف و ,گمان، نزدیک –چِنسی
درباره این سایت